|
|
یا صاحب الزمان….
خوب شد ، نیستی نمی بینی
کاسه های نداری ما را …
فقر و فحشا، فساد، بیکاری
دختران فراری ما را …
خوب شد، نیستی نمی بینی
که حیا از نگاه دنیا رفت
رزق و روزی خانه ها کم شد
قیمت نفت هر چه بالا رفت
خوب شد، نیستی نمی بینی
رهبر ما شکسته تر شده است
“أین عمار” روی لب دارد … کجاست پسرفاطمه …
باز هم طلحه فتنه گر شده است …
مهدی جان بیا و خودت درست کن …
السلام علیک یا صاحب الزمان
اللهم عجل لولیک الفرج
...................
خوب شد که نیستی..........
آرمیتا -مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
سلاااااااااام....... روز دختر و آغاز دهه کرامت بر همگی مبارک......
روز دختر بر همه مبارک..... بیشتر از همه آبجی خودم.....
با آرزوی موفقیت - یاحق
آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
وقتی مُرده بودم.....
گفتند : ما تا قبر نگهبان تو هستیم
گفتم : من که نمرده ام ، من هنوز زنده هستم ، چرا مرا به قبر می برید؟ ولم کنید، من هنوز حس میکنم و حرف میزنم و می بینم..... پس هنوز زنده ام.....
با لبخندی جوابم را دادند و گفتند : عجیب هستید شما انسان ها.... فکر میکنید که مرگ پایان زندگیست و نمیدانید که شما فقط خوابی کوتاه می دیدید و آن خواب وقتی می میرید تمام می شود.....
در راه مردم را می بینم ، گریه می کنند و می خندند و فریاد می زنند...... و هرکس مثل من دو نگهبان همراهش....
از آنها پرسیدم : چرا اینکار را میکنند؟
گفتند : این مردم مسیر خودشان را میدانند .... آنهایی که به راه کج رفته بودند.....
حرفش را با ترس قطع کردم: یعنی به جهنم میروند؟
گفتند :بله ..... و ادامه دادند: و کسانیکه می خندند اهل بهشتند.
به سرعت گفتم : مرا به کجا می برند؟
گفتند : تو کمی درست راه می رفتی و کمی اشتباه .... گاه توبه میکردی و روز بعد معصیت....
حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم : یعنی من به جهنم میروم؟
گفتند : رحمت خدا وسعت دارد و سفر طولانیست....
دورو برم را با ترس نگاه میکردم و در یک آن خانواده ام را دیدم ، پدرم و مادرم و .... برادرم ..... و فامیل هایم...
به سوی آنها دویدم و گفتم : برایم دعا کنید .....
و کسی جوابم را نداد..... آرزو کردم که ای کاش صدایم را بشنوند.... آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند .....
پدرم را دیدم که بر رویم خاک می ریخت و برادرم را.....
آرزو کردم که ای کاش جای آنها در دنیا بودم.... و توبه میکردم.....
نشستم و فریاد کشیدم : ای مردم..... حواستان باشد که دنیا گولتان نزند ...... ای کاش نماز صبح را خوانده بودم..... ای کاش دعا کرده بودم که خداوند هدایتم کند ..... و توبه میکردم و گریه .... و روزانه توبه ام را تجدید میکردم ..... و گناهانم را تکرار نمیکردم..... سنگدل نمی بودم..... و معصیت نمی کردم ..... و معصیت نمی کردم...... و معصیت نمیکردم
.............و معصیت نمی کردم..............
و روزی می آید که تو در قبر قرار خواهی گرفت.........
آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
دوسش داری؟
حس خوبیه همیشه کنارته؟
با کدوم اسم قشنگ صداش میکنی؟
تا حالا سرتو گذاشتی رو شونش و گریه کنی؟
تا حالا از اینکه همیشه کنارت بوده تشکر کردی؟
داد زدی بگی دوست دارم؟
تا حالا بدی تو رو خواسته؟
خدا رو میگم....!
همیشه دوست داشته بی منت........!
یاحق
آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 29 مرداد 1393برچسب: , , , , , , فقط خدا, , , , , , , ] [ 17:28 ] [ آرمیتا ]
روزی دوست ملا نصرالدین از او پرسید : ملا...، آیا تا به حال به ازدواج فکر کرده اید؟
ملا گفت : بله .... در زمانیکه جوان بودم به هند رفتم دختر زیبارو را دیدم ولی دانایی و خرد نداشت.
به شیراز رفتم دختر با خردی را دیدم ولی زیبایی نداشت.
و برای آخرین بار به بغداد رفتم دختری را دیدم که هم زیبایی داشت و هم خرد و دانایی ولی با او هم ازدواج نکردم.
دوستش با تعجب پرسید : دیگر چرا؟
ملا گفت : چون او خودش هم به دنبال چیزی می گشت که من می گشتم .
نتیجه : هیچکس کامل نیست......
به امید خوشبختی همه ی جوونا.....
یاحق
آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
الف – ب – پ – ت - ....
آن مرد آمد ...
2+2 = 4
3*5 = 15
مطلوبست حل معادله ....
جسمی از ارتفاع ...
فرکانس انتقال چقدر باشد تا ....
و همچنان ادامه خواهد داشت ...
می دانید موضوع چیست؟! موضوع از روز اول سواد آموزی است تا به فردایی که در پیش داریم. میدانی مهیب که ما را می خواند. آری ... دانشگاه ...
وقت آن رسیده است که یک بار دیگر مرور کنیم از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می روم آخر ...
این روزها، روزهای شروع کلاس درس دانشگاه ها است. دوباره همه دانشجویان راهی دانشگاه شده اند بعضی در شهرهایشان و بعضی دیگر در شهرهای دیگر.
اما مهم ترین موضوعی که خیلی ها فراموشش می کنند این است که یک دانشجو فقط و فقط به دانشگاه نمی آید تا درس بخواند و مدرک بگیرد. دانشجو به دانشگاه می آید تا پخته شود، انسانیت بیاموزد و در قبال این آموختن وظیفه دارد تا الگو باشد. وظیفه دارد به گونه رفتار کند که درخور شان و منزلت اجتماعی اش باشد. به نظرم برای یک دانشجو باید بسیار گران تمام شود که هنگام ورود به دانشگاه به خاطر نوع پوشش یا نوع آرایشش به او تذکر داده شود. ورود به هرجایی و هر جایگاهی مسلما آدابی دارد که یکی از آن ها نوع رفتار و پوشش است.
حال، تو ای دانشجو، چطور به خودت اجازه می دهی با غلیظ ترین آرایش ها و زننده ترین لباس ها، پایت را به محل مقدس علم اندوزی و معرفت اندوزی یعنی دانشگاه بگذاری؟ آیا تا به حال از خودت پرسیدی که چرا طوری لباس می پوشی که انتخاب روش برخورد و تذکر دادن به تو،تبدیل به دغدغه ای برای دیگران شود؟! پس مطمئنا به جایی از این کار تو اشکال وارد است.
اما در این میان عده ای که راه درست را پیدا کرده اند موظفند در این توفان مهیب، علاوه بر این که خود را حفظ می کنند، دست دیگران را نیز محکم بگیرند تا بتوانند پیروز از این میدان خارج شوند. امروز به هر جوانی که می گویی چرا راه را کج می روی، مسئولین کشور را مقصر می داند. مگر مسئولین کشور ما، از جایی به غیر از دانشگاه ها آمده اند؟! پس بدان اگر تو، جوانِ دانشجو هم اکنون راه را اشتباه بروی، یقیناً در آینده نمی توانی مدیر خوبی باشی و درست مسیر یابی کنی.
چقدر سخن مهم و با مفهومی بود که بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) فرمودند:
(( اگر دانشگاه ها اصلاح شود، مملکت اصلاح می شود ))
پس تو ای جوان دانشجو ،به خودت، اعمالت و رفتارت دقیق تر توجه کن تا مبادا گامی را کج برداری.
با آرزوی موفقیت برای همه دانشجویان عزیز
منبعوبلاگ چادر خاکی
برچسب‌ها:
برچسب‌ها:
[ شنبه 25 مرداد 1393برچسب: , , , , , , , , , , , فال , , , , , , , , , , , , , , ] [ 12:4 ] [ آرمیتا ]
سلام.....
بنا به درخواست يكي از دوستان لينك دخترشهيد رو قرار دادم تا استفاده كنيد....
دانلود فايل به حجم 2 مگا بايت
ممنونم
ياحق
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب: , , , , , , , , , ] [ 18:31 ] [ آرمیتا ]
اندكي تامل.........
..............
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب: , , , , , , , ] [ 11:16 ] [ آرمیتا ]
كفش كودكي را دريا برد، كودك روي ساحل نوشت : درياي دزد......
آن طرف تر مردي كه صيد خوبي داشت روي ماسه ها نوشت : درياي سخاوتمند .....
جواني غرق شد ، مادرش نوشت : درياي قاتل......
پيرمردي مرواريدي صيد كرد ،نوشت : درياي بخشنده.....
موجي نوشته ها را شست ......
دريا آرام گفت : به قضاوت ديگران اعتنايي نكن ..... اگر مي خواهي دريا باشي......
ياحق
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب: , , , , , , دريا , , , , , , , , , ] [ 11:46 ] [ آرمیتا ]
خداي خوبم..... ازت متشكرم كه در لحظه لحظه ي زندگيم حضورت پررنگه و متشكرم از اينكه حضورتو بهم نشون دادي..... به چشماي كورم..... خدا جونم ممنون....... ديگه نميخوام گله كنم .... بگم چرا و براي چي..... ميدونم كه همش به صلاح خودمه اين مشكلات..... ممنونم كه همش ازم امتحان ميگيري ...... . فقط هم يه چيز ازم ميخواي ...... اونم توكله..... درسته امروز هم يه روزي مثل بقيه ي روزهاست برام ولي نميدونم چرا احساس باتو بودن باهامه..... كه اين احساس نميذاره ناراحت باشم..... دلگير باشم و يا دوباره برم سراغ گريه...... خدا جونم دوست دارم ..... البته من كه شرمندتم شديد.... خبر داري كه..... هييييييي ...... ببخش...... ديوونگي كردم..... آخر حماقتم بود..... حق داري نبخشي ولي خيلي وقته كه به رحمان بودنت ايمان پيدا كردم..... سعيمو ميكنم از اين به بعد هموني باشم كه تو ميخواي.....دوست دارم خداجونم..... باور كن احساس ميكنم كنارمي....... واي چه حس خوبيه...... تازه دارم خودمو ميفهمم..... ديگه وقتي تورو دارم غمي ندارم.............. ديگه نه حرف كسي برام مهمه نه چيزي كه برنجونه منو ...... تو برام مهمي ...... خدا جونم دستامو تو دستات احساس ميكنم ...... نذار دستامو از تو دستات بكشم بيرون......
تازه فهميدم مشكلات چقدر آدمو محكم ميكنه تو زندگي..... و خدا به هر كسي مشكل نميده ...... هر كسي رو بيمار نميكنه ..... هر كسي رو تنها نميكنه كه بره سراغش...... خدا اين مشكلات رو سر راهم قرار داد تا دوباره باور كنم حضورش رو...... تا كنار بذارم اين فكراي لعنتي رو ....... و اين آدما رو.... با قضاوتهاي عجولانشون و حرفهايي از جنس غيبت كه به گوشم ميرسه.... آدمهاي دورو..... تا پيشتن ازت تعريف ميكنن و وقتي پيش يكي ديگن ازت بد ميگن...... و همه چيو بسپارم به خودش تا هرچيو كه صلاح ميدونه بهم بده..... هر چي.... نظر بقيه مهم نيست....اصلا و ابدا ...... تازه فهميدم دلي كه خدا رو نداشته باشه دل نيست...... تازه حس و حال باتو بودن رو درك ميكنم......گريه هاي بي بهانه ....... واي ..... كاش هميشه اين حس و حال رو داشتم.....
خداي خوبم ...... متشكرم بخاطر همه ي داشته هام و نداشته هام.......... وقتي تو رو دارم........
........... همين ..........
ياحق
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
شيما كه هنوز چشاشو باز نكرده بود..... از مادري كه مرده بود متولد شد...... نه پدري داشت .... و .... نه مادري...... 7 روزش بود كه نتونست دووم بياره و پر كشيد و با رفتنش يه كودك 7 روزه به جمع شهداي غزه اضافه شد........ رفت ..... شيما رفت پيش مامان و باباش.....
آخي..... چقدر قشنگ خوابيده......
هي.......
آخه چرا بايد اين بچه ها هر لحظه منتظر شهادت خودشون يا خانوادشون باشن؟؟؟
اينا چي ميدونن از اون ظالم هايي كه هيچي سرشون نميشه..... احساساتشون كوره و ......
...... فقط ميدونم زندگي تو اون شرايط خيلي سخته و مطمئنا شهادت زيباتره.....
دعا براي مردم غزه و لعن و نفرين باعث و باني اين حوادث رو هميشه يادمون باشه.....
به اميد نجات مردم بيگناه غزه .....
روز به روز نشونه هاي ظهور بيشتر آشكار ميشه و اين هم يكي از اون نشونه هاست....
امروز روز جمعست .....خيلي از ماها در حال استراحتيم ولي اونا.....
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
عيد بر شما مبارك.....
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
سلام......
شبهاي زيبا..... معنوي و باارزش قدر رو پشت سر گذاشتيم ..... و اين شبها آرزو كرديم...... كه خدا بده بهمون ..... عشق رو ..... سلامتي رو ..... نَفَس رو ..... و زندگي بدون دغدغه و مشكل رو ...... و شايد رسيدن به كسي ..... چيزي ...... و تموم شدن انتظار ..... و ..... و شايد چيزهايي از جنس دنيا ..... البته نه اينكه من نخواسته باشما ...... من بيشتر از شما خواستم ..... ديشب شب آخر قدر وقتي كه مداح گفت بالحجة ..... و همه از جاشون پاشدن ..... برام خيلي جالب بود...... كاش واقعا پاشيم..... نشستن و دست روي دست گذاشتن چيزي رو حل نميكنه...... بيا بيا گفتن و اللهم عجل لوليك الفرج...... نميدونم واقعا..... آخه خودمم كه از شرمندگي نميتونستم چيزي رو بخوام ...... فقط واسه ديگران خواستم ..... سلامتي رو ..... عشق رو و خوشبختي و همچنين عاقبت بخيري رو ...... و البته عفو و بخشش رو ...... نميدونم چي بايد بگم...... فكر كنم سكوت كنم بهتره چون ...... نميخام كسي رو ناراحت كنم فقط درسته از شب قدر گذشته ولي ما همچنان محتاجيم به دعا و چشم و اميدمون به دستهاييه كه وقتي به دعا بلند ميشه مارو هم بياد بياره ...... حتما دلتون خيلي پاكه ..... و حتما دلتون تو اين شبها پاك شده...... و اميدوارم سرنوشتمون تو اين شبها خوب رقم خورده باشه ..... و به اهدافمون برسيم ..... البته اگه به صلاحمونه...... و همه چيو بسپاريم به خودش...... به اونيكه ميدونه بايد چيو به كي بده......
سرتونو درد نيارم....... التماس دعا......
ياحق
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
شب عفو است ومحتاج دعایم زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوق رسیدی خدا را در میان اشک دیدی؟
کمی هم نزد او یادی از ما کن کمی هم جای ما اور صداکن
بگو یارب فلانی رو سیاه است دودستش خالی وغرق گناه است
بگو یارب تویی دریای جوشان در این شب رحمتت بر وی بنوشان
امام صادق(ع):«تقدیرات در شب نوزدهم است و حتمی شدن آن در
شب بیست و یکم و امضای آن در شب بیست و سوم»
الهی! امشب آمده‌ام تا به چهارده نور پاک، تورا قسم دهم و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم.
مرا به خویش وامگذار و در این شب، با بهترین دوستانت هم‌نشین کن
و از خویش مران، که بی‌تو حیرانم و سرگردان.
بگذار تا بمیرم در این شب الهی / ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی
چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه / چندان که باز گردم گیرم ره تباهی
چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما / دل مرده میشوم باز با غمزه گناهی
گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان / بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی
ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم / شرمنده ام ز مهدی وز درگهت الهی
تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم / چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی
من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم / ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی
با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم / دانم که در به رویم وا میکنی به آهی
ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را / گر تو نمی پسندی تقدیر کن نگاهی
دل را تو می کشانی بر عرش می کشانی / بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی
دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر / بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی
امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر / جان حسین و زینب بر ما بده پناهی
آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب / از ما مگیر او را جان حسن الهی
در این شب جدایی در کوی آشنایی / هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم اغن کل فقیر
اللهم اشبع کل جائع
اللهم اشفع کل مریض
اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین
انک علی کل شیء قدیر
برحمتک یا ارحم الراحمین
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
توی گذشته یادمه همه میگفتن پزشک محرمه
کم کم عکاس و فیلمبردار هم محرم شدن
حالا هم که دى جى و گروه موسیقى محرم شدن
اینجور که من فهمیدم الان فقط داداشاى عروس و دوماد نامحرمن!
خـــدا به دادمان برسد…
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
|
اي همه شکل تو مطبوع و همه جاي تو خوش دلم از عشوه شيرين شکرخاي تو خوش
همچو گلبرگ طري هست وجود تو لطيف همچو سرو چمن خلد سراپاي تو خوش
شيوه و ناز تو شيرين خط و خال تو مليح چشم و ابروي تو زيبا قد و بالاي تو خوش
هم گلستان خيالم ز تو پرنقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن ساي تو خوش
در ره عشق که از سيل بلا نيست گذار کرده ام خاطر خود را به تمناي تو خوش
شکر چشم تو چه گويم که بدان بيماري مي کند درد مرا از رخ زيباي تو خوش
در بيابان طلب گر چه ز هر سو خطريست مي رود حافظ بي دل به تولاي تو خوش
|
يه سري زدم به فال حافظ ديگه اينطوري اومد...... تازه تعبيرش برام جالب تر بود.....
ياحق
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 22 تير 1393برچسب: , , , , , , , عشق , , , , , , , , , , ] [ 12:51 ] [ آرمیتا ]
خانم . . . شماره بدم . . . ! ! !
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی
می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن
...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد....
...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به
سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد
!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!!
فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد .....
...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!
ياحق
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
روزی دختر شیخ یک تبلت گوگل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود!
شیخ بگفت: این تبلت که خریدی اولین کار چه کردی؟
عرض نمود: یا شیخ بر صفحه اش برچسب زدم و دور آن کاوری بس محکم قرار دادم.
شیخ فرمود: ایا کسی تورا به این کار مجبور کرد؟
- خیر
فرمود: ایا تو به شرکت گوگل توهین کردی که چنین کاور بر آن نهادی؟
- خیر. اتفاقاً خود گوگل که آن را ساخته توصیه نماید که بر آن کاور نهیم.
- ایا چون این تبلت چیپ و درپیت است کاورش کردی؟
- خیر. بلکه چون ارزشمند است و کلی تکنولوژی صرف آن شده چنین کردم.
- ایا کاور از جمال تبلت نکاهد و به وزنش نیفزاید؟
- باکی نیست. به دوامش نیز بیفزاید.
شیخ صیحه ای بزد و فرمود: پس بدان که آنکه مرا و تو را ساخته ما را به عفاف و حجاب ، توصیه نموده است که عفاف نه دست وپاگیراست ونه موجب عذاب بلکه ضمانت ماندگاریست...
ياحق
آرميتا - مديروبلاگ منتظران ظهور
برگرفته از وبلاگ سنگر جنگ نرم
برچسب‌ها:
سلام به همه .......... خدا رو شكر كنكور امسال هم تموم شد.... ان شاالله به حق همين روز عزيز همه نتيجه ي خوبي ميگيرن البته هركس به اندازه تلاشش....... البته هممون شريف خليل شهر قبوليم ان شاالله.... چقدر كنكور امسال سوژه داشت ..... يه مادر منتظري كه داشت دعا ميخوند و گريه ميكرد ..... ميگفت دخترم عيد پاشو از در خونه بيرون نذاشته ..... ميگفت ما هم نه مهموني رفتيم نه مهمون گرفتيم...... واقعا ارزشش رو داره؟؟؟؟؟؟
البته هر سري يه عقلي داره و هر كس يه جور فكر ميكنه..... ان شاالله هممون طوري فكر كنيم كه درسته ..... شايد من دارم اشتباه فكر ميكنم ..... نميدونم......
خب بگذريم..... امروز روز آخر شعبانه..... و فردا اول رمضان ......
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه
نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم .
التماس دعا 
امام صادق علیه السلام:
خواب روزه دار عبادت،
خاموشي او تسبيح،
عمل وي پذيرفته شده
و دعاي او مستجاب است."
چه شود ای گل نرگس، با تو دیدار کنم
جان و اهل و هستی ام، بر تو گرفتار کنم
روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا
کی شود با رطب وصل تو افطار کنم
روزه ، تمرين كلاس زندگي
درس ايثار و خلوص و بندگي
روزه ، زنجير هوا گسستن است
ديو و بت هاي درون بشكستن است
ماه در خودنگري و خودكاوشي
لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشي
درك مسكين از دل و جان كردن است
زندگي همچون فقيران كردن است
قهرمان صحنه تقوا شدن
همچو ماهي زنده دريا شدن
ماه ميهمان وضيافت برخدا
جام بخشش ، ماه سرشار ازعطا
روزه ، پرواز و عروجي ديگر است
خواهشا در لحظات معنوي ماه مبارك رمضان ، بخصوص در لحظه افطار به ياد همه..... همه ..... باشيم ..... اول از همه دعا براي فرج امام زمان(عج) و دوم سلامتي رهبر عزيزمون..... و بعد همه ي كسانيكه محتاج دعا هستند ..... روي تخت بيمارستان و يا كسانيكه كنج دلمون يه گوشه نشستند و منتظرند ..... درهرحال مارو يادتون نره ..... منتظر گوشه نگاه و لطفي از جانب شما هستيم......
خدا به موسي (ع) گفت:براي اجابت دعا با زباني دعا كن كه با آن گناه نكرده باشي.
موسي (ع) گفت: چگونه؟
خدا فرمود:به ديگران بگو برايت دعا كنند, چون تو با زبان آنها گناه نكرده اي.
التماس دعا
ياحق
آرميتا – مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
فاخم ، چون اگر نبودم
در رنج و بدين خبر نبودم
من منتظرم، سرگشته و حيران
ورنه كه درين هجر و بدين اشك نبودم
در عشق من شهره ي عالم معنا
ورنه كه من مشكل و سرمشق نبودم
در ديده ي خود منتظر وصل به تو هستم
ورنه كه درين سجن و بدين شرح نبودم
خواهند مرا در نظرت تيره نمايند
ورنه كه من تيره و بي هوش نبودم
گر هرچه بگويند تويي فاخ گنه كار
تو بگو.... من ساكت و خاموش نبودم؟؟؟
خاموش بُدَن نشان ناداني نيست
گر بود كه من خاموش و بيكار نبودم
داني كه مرا به جرم عشق رنجاندن؟؟؟
داني كه من آن يار گنه كار نبودم؟؟؟
بي مهري من از سر بي كامي نيست
گر بود كه من عاشق مدهوش نبودم
در ركع و سجودم همه من ذكر بگويم
داند كه خدا عبد گنه پوش نبودم
باران زده ام كه اين چنين خرسندم
ورنه كه من در پي مي نوش نبودم
باران به سرم ريخت كه من دلگيرم
باران دلم هست كه داند چه نبودم
باران كه زَنَد دل طلب روي تو دارد
دل را چه كنم؟من ز بَرَت كور نبودم؟
عشقت به سرم گيرم و در راه نمانم
در راه كه مانم دگر آن فاخ نبودم
خواهم به تو گويم كه،كه هستم در راه
من فاخم ولي آن فاخ سخنگوي نبودم
در راه ننشينم تا كه بينم روي ماهت
گر هر چه سريعتر كه دگر دور نبودم
در روز وصالت و با چهره ي ماهت چه كنم؟
خواه روز وصال تو رسد ... باتو نبودم...
اين داغ دلم را كه فقط باتو بگويم
گويم ،كمي دير ...اگر بي تو نبودم...
آغوش دلم را باز كردم ....بياور ...
آغوش دلت را ،كه من باتو نبودم!!
ديگر چه بگويم كه بي تو بودن سخت است
گويم به تو رازم .... اگر بي تو نبودم....
ياحق
آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
[ شنبه 24 خرداد 1393برچسب: , , , , , تو , , , , , , , ] [ 18:51 ] [ آرمیتا ]
آقا نیا...... اینجا هستند کسانی که هنوز برای ریالی پول تن فروشی می کنند.... عفت فروشی می کنند....
اینجا هستند کسانی که برای ذره ای نگاه حیای خود را به فروش میگذارند.....
اینجا هستند کسانیکه نمازهاشون ، عبادتشون و کارهاشون واسه غیراز خداست.....
اینجا هستند کسانی که به خاطر یه لذت کوچیک کاری می کنند که خدا و پیغمبر و قرآن و امام زمان یادشون میره....
آقاجان .... نیا..... اینجا هستند مردانی که نگاه سالم ندارند و .... و بیمارند....
اینجا هستند مردانی که زنها رو وسیله ی ملعبه می دونند.... اینجا هستند دخترانی که خودشون رو واسه مردان هرزه می آرایند..... اینجا هستند کسانی که معنی عشق رو با هوس عوض کردند.....
نیا.... نیا..... آقا...... اینجا خیلی ها عفت و حیا و مردونگی رو زیر پا گذاشتن..... اینا فکر میکنند هر کی ابروش رو نازکتر کنه مردونگیش بیشتره..... نه..... نیا ..... وقتی که همش حرف می زنند که آقا بیا.... همش حرفه.... آقاجان..... به پشت ماشین هاشون نگاه نکن که رو چندتا نوشته : اللهم عجل لولیک الفرج...... به دلشون نگاه کن که چه خبره.....
مواظب کارهامون باشیم...... یاحق
آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب: آقا, نيا, حرف, خدا, ] [ 18:57 ] [ آرمیتا ]
سلام..... ديگه انگار رفتني شدم.......
قراره چهارشنبه صبح راهي بشم...... راهي جاييكه ..... دلم تنگ شده بود براش ..... خيلي وقت بود كه نرفته بودم .... منظورم مشهده.....
حدود يه هفته پيش يكي از بستگانمون باهام تماس گرفت كه بريم مشهد (البته با يه هيئتي) هشت روزه.... خانواده ام نظرمو پرسيدند ..... ولي چون هشت روز زياد بود قبول نكردم..... از طرفي ديگه چيزي تا كنكور نمونده گفتم يه خورده درس بخونم....!!!!!
ديروز دوباره زد..... گفت هنوز يه جاي خالي هست ..... مامانم گفت خودت ميدوني..... منم گفتم من حرفي نميزنم از طرفي دلم واسه حرم امام رضا يه ذره شده ..... از طرفي هم كنكور..... گفتم هر چي خدا خواست.....
بستگانمون ديشب ساعت ده و نيم زنگ زد و گفت همه چي درست شد .... چهارشنبه صبح حركته.....
هنوز باورم نميشه...... تو هشت روز دلم واسه وبلاگم تنگ ميشه.......
براي همتون دعا ميكنم و بيادتونم...... شما هم بياد من باشيد.....
ياحق
آرميتا – مدير وبلاگ منتظران ظهور
برچسب‌ها:
... 5 6 7 8 9 ... 15 صفحه بعد
|
|
تبادل
لینک هوشمند
