آمار منتظران ظهور
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل طراح قالب
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منتظران ظهور و آدرس montazeranezohour313.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





  

واقعا چقدر فاصله است بين من و او......

 

 

 

بين مني كه تمام عشق ها رو به دنيا خلاصه كردم و اوني كه يه عشق آسموني داره.....

 

 

بين مني كه براي رسيدن به عشق خدا رو ناديده ميگيرم و اوني كه براي رسيدن به خدا همه چي رو ناديده ميگرفت....

 

 

چقدر فاصله است بين سجده هاي من و سجده هاي او.....

 

 

 

چقدر فاصله است بين زندگي من و زندگي او .....

 

 

چقدر فاصله است بين حرفهاي من و حرفهاي او .....

 

 

 

و ..... چقدر فاصله است بين عشق من و عشق او ......

 

 

 

 

 

 

ياحق

آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ شنبه 10 خرداد 1393برچسب:فاصله,شهيد,عشق,زندگي, ] [ 12:11 ] [ آرمیتا ]

  

دانشجو بود…دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،

و یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….

 

از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)

هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه
وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،
  

 

آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن 

من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن

امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن

 

درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:  

 

"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه

تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!

 

خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،

 

وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،

 

تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم

  محکم واستادم،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره  

 میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن  

 

  که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن  

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، 

اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم 

بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن”"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”"  

گاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر  

 

آهسته در گوشم گفتن:


یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی  


ترک هرگناه = نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام
ترک هرگناه = برداشتن یک قدم در مسیر ظهور

 

 آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:گناه,امام زمان,عشق و حال,بهجت, ] [ 14:16 ] [ آرمیتا ]

 آسمان که ابری می شود .....









یاد خاطرات تلخم می افتم .....

  







دلم می گیرد .....









راه می افتم ... بدون چتر ....

 ...







من بغض می کنم ... آسمان گریه ....

 

 

......

و اي كاش.....

....

....

....

بيايد........ مسافري كه نيامد .......

 

 

ياحق

آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ جمعه 2 خرداد 1393برچسب:جمعه,دلگير,بارون,گريه,بيايد, ] [ 18:28 ] [ آرمیتا ]

 سلام.... اين عكسها رو هنگام برگشت از اروند گرفتم..... ديگه در مقابل شهدا حرفي براي گفتن ندارم.....

 

photo0183.jpg

 

photo0185.jpg

 

photo0184.jpg

 

 

 

يا حق

آرميتا - مدير وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393برچسب:شهدا,حجاب,نگاه,دشمن, ] [ 11:41 ] [ آرمیتا ]

 ..... السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه ....

نمیدونم چرا همه ی روزهای هفته سریع و بی بهانه میگذره ولی وقتی به جمعه که میرسه.... دل تو دلم نیست .... دلم دنبال بهانه واسه گریه کردنه....همش اینور ...اونور .... ولی به آرامش نمی رسم ....

می شینم و با خودم زمزمه میکنم : هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک والفرج فیه للمومنین علی یدیک ..... آروم میشم ولی ..... دلم یه لحظه قدم زدن تو جمکران رو میخواد..... دلم یه لحظه با تو بودن رو میخواد ....دلم یه لحظه در کنار تو بودن رو میخواد ..... ولی .... منی که پر ندارم ،چجوری پرواز کنم تا به تو برسم .....؟؟؟

 

 

 

منی که همش گناه کردم چجوری از خدا بخوامت ..... ؟...... منی که کاری واست نکردم چجوری ازت کمک بخوام؟......

منی که تا اسم پول و مال دنیا اومد از همه چی گذشتم.... و همه چی یادم رفت ....چجوری ادعا کنم منتظرم..... اونم منتظر یه کسی که نمیشه وصفش رو گفت و از وهم و خیال خارجه....

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی.... نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی.....

منی که تا خواستم به مومنی کمک کنم گول شیطون رو خوردم و با خودم گفتم :کسی نیست به من کمک کنه .... اونوقت من ؟؟؟....

منی که تا پام رو میذارم تو مجلس گناه خدا و امام زمان (عج) یادم میره..... منی که شاید دنیا رو زیر و رو کنم برای دو زار پول بدست آوردن......... من .... چی بگم ....؟؟؟؟

منی که آرمانهای شهدا رو زیر پام گذاشتم تا بلندتر به نظر برسم ....

منی که پشت چادر خودمو قایم میکنم تا یه وقت کسی بویی نبره از وجودیتم ....

و منی که انقدر گناه کردم که هیچ رو شنی تو دلم نیست....

با اینهمه من چی برای گفتن دارم؟؟

بازم بگم : بیا....شرمنده ام آقاجان..... بازم بگم : بقیه نمیذارن.....

آقاجان هر روز درد دلمو بهت میگم و میدونم با خبری .... هر روز .... نا امید تر از روز قبلم ...... ولی وقتی تو رو یادم میاد تمام درهای بسته ی جلوی روم باز میشه ..... یادت با من چنین میکنه..... خودت با من چه میکنی؟

میدونم هستی .... نمیخوام هزارتا از هزار منبع اثبات بیارم ....اینو حسم بهم میگه .... وقتی که در اوج نا امیدی به سر میبرم..... اونقدر وجودت رو کنارم احساس میکنم ...که این آرامش رو با دنیا عوض نمیکنم.....

السلام علیک حین ترکع و تسجد .... السلام علیک حین تهلل و تکبر..... السلام علیک حین تحمد و تستغفر..... سلام من به همه ی حالات تو آقا.....

یا حق

 

آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:آقا,من,گناهكار,پرواز, ] [ 15:26 ] [ آرمیتا ]

  

میترسم بزرگ شوم،نکند مهر از یادم برود.....

نکند دوستی فراموشم شود.....

میترسم بزرگ شوم..... نامهربان شوم .....

درگیر روزگار شوم ..... اسیر زر شوم .....

میترسم بزرگ شوم .... یادم برود آسمان آبی است....

 یادم برود شبها ستارگان را بشمرم.....

یادم برود چگونه بخندم.... چگونه بگریم.....

می خواهم بزرگ شوم ...... اما ......

 ای کودکی همیشه با من باش ..... همیشه ....

 

یاحق

آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:بزرگ,آسمان,ستارگان,اسير,كودكي, ] [ 15:8 ] [ آرمیتا ]

 

بیا دوباره پاک کن ..... ز جاده ها غبار را

به عاشقان نوید ده .....رسیدن بهار را 

تمام لحظه ها من ...... فدای یک نگاه تو 

بیا و پاک کن ز دل ..... حدیث انتظار را 

http://upload.tehran98.com/img1/hq7e6pkpxlerl6pvf0j.jpg


برچسب‌ها:
[ جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:انتظار,نوید,بیا,جمعه, ] [ 13:45 ] [ آرمیتا ]

 

I am thank ful ….. I can see the beauty all around me …. There are those whose  world is always dark ……

I am thank full ….. I can walk … there are those have never taken their first step ……

I am thank full ….. my heart can be broken ……there are those who are so hardened they cant be touched …..

I am thank full ……. For the opportunity to help others …. There are those who have not been so abundantly blessed as I …….

I am thank full …… I can work …..there are those who have to depend on othres for even their most basic needs …..

I am thank full …… I have been loved …… there are those for whom no one has even cared ………..


خدا را سپاس....من ميتونم تمام زيبايي هاي پيرامونم رو ببينم..... كساني هستند كه دنيايشان براي هميشه تيره و تار است....

خدا را سپاس ......من ميتونم راه برم.....كساني هستند كه هرگز نتونستن يه قدم بردارند....

خدا را سپاس ..... قلب من ميتونه بشكنه ..... كساني هستند كه قلبشون انقدر سخته كه نميتونه چيزي رو لمس كنه.....

خدا را سپاس .... من ميتونم به ديگران كمك كنم.....كساني هستند كه از اين نعمت بي بهره اند.....

خدا را سپاس..... من ميتونم كار كنم....كساني هستند كه براي اساسي ترين نيازشون به ديگران وابسته اند.....

خدا را سپاس.... كسي هست كه مرا دوست بدارد..... كساني هستند كه بود و نبودشان براي كسي مهم نيست .....

 


برچسب‌ها:
[ جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:thankful,love,depend,help, ] [ 12:4 ] [ آرمیتا ]

 

دارم مناطق عملیاتی رو تو ذهنم مرور می کنم..... میخوام بنویسم ....میخوام از حس و حالم بنویسم ..... ولی نمیتونم چیزی رو روی کاغذ نقش بدم .... آخه این حس و حال نوشتنی نیست....

رفته بودیم اروند کنار.....

photo0154.jpg

از اول صبح که گفتند میخوایم بریم اروند مادر شهید اسحاقی زار زار گریه میکرد.... تا حالا اینجوری ندیده بودمش .... نمیدونستم چرا؟؟؟ رسیده بودیم اروند .... نشسته بودیم روی تخته سنگ .... مادر شهید زار میزد ..... نمیدونستم چرا ولی گریه ام گرفت ..... کنار هق هق گریه هاش .... گریه هام گم شده بود ....

تازه متوجه شده بودم ..... آهان .....

شهید اسحاقی درمنطقه ی اروند شهید شده .... و هنوز ..... هنوز سرش نیومده ..... هنوز سرش تو آبه ....

مادر شهید هنوز منتظره .... منتظره تا سر پسرشو ببینه و فقط یه بار دیگه با چشماش صحبت کنه ....

مادر شهید پیر شده بود ولی هنوز دلش جوون بود..... همیشه کنار جوونها بود .... میگفت ... میخندید..... مادر و پدر شهید اسحاقی ، لیلی و مجنون اتوبوس ما بودن .....

اولین عیدی سال 93 رو از مادر شهید اسحاقی گرفتم ..... واقعا چه سعادتی.....

دیگه نمیدونم از چی باید براتون بگم .... از کدوم خاطره ی قشنگ ....  نمیدونم....

ولی نمیدونم چرا تو این 5 روز نه خانواده میشناختم .... نه دوست ....نه آشنا .... نه دغدغه ای بود .... نه فکری .... نه استرسی .... نه درد و غمی ..... و نه هیچ نا امیدی ....

نه غذا برام مهم بود ..... نه جای خواب و.....نه وقت خواب .....

فقط یه چیز برام مهم بود ..... آرامشی که هیچ جا جز در این مناطق پیداش نکردم .....

البته ...... برای همه دعا کردم ...... همه .......

یاحق

آرمیتا مدیر وبلاگ منتظران ظهور

 


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 3 ارديبهشت 1393برچسب:شهید اسحاقی,اروندکنار,آرامش,مناطق جنوب, ] [ 15:22 ] [ آرمیتا ]

 

نقش مادر در کلام امام خمینی (ره ) :

 " این شغل (شغل مادری) شغل انبیاست . "

"شغل تربیت فرزند .... از همه ی شغلها بالاتر است ، اگر یک فرزند خوب تحویل جامعه بدهید برای شما بهتر از همه ی عالم است . اگر شما یک انسان تربیت کنید برایتان بقدری شرافت دارد که من نمیتوانم بیان کنم."

انا اعطیناک الکوثر  فصل لربک وانحر  ان شانئک هوالابتر

حضرت فاطمه (س ) فرمودند : بهترین چیز برای زنان آن است که نه آنان مردان را ببیند و نه مردان آنها را.

من این روز رو به همه ی مادرها تبریک میگم بخصوص مادرهای شهیدان و مفقودالاثرها ....امیدوارم خوب و خوش باشند در پناه ایزد منان .

و از شما میخوام برای سلامتی همه ی بیماران بخصوص مادرها که زحمات زیادی برای هممون کشیدند این ذکر رو 5 مرتبه تکرار کنید:  اَمَّنْ یُجیبُ المُضْطَّرَ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السّو

ان شاالله ما بتونیم ذره ای از زحماتتون رو جبران کنیم....

یاحق آرمیتا ـ مدیر وبلاگ منتظران ظهور

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:روز مادر,کوثر,فاطمه(س),زحمات, ] [ 15:39 ] [ آرمیتا ]

 

سلام به دوستداران وبلاگ منتظران ظهور....

بنده در مدتی که نبودم ، در واقع بودم .... !!!  همیشه سر میزدم ، اگه نظری بود جواب میدادم و اگه نه کارهایی رو برای بهبود وبلاگم انجام میدادم...

حتما متوجه تغییراتی در وبلاگم شدید و باید بگم یه ایمیل درست کردم که متعلق به این وبلاگه و در پروفایلم قابل رویته....

تو این مدت خیلی کاارها انجام دادم و به خیلی از وبلاگها سر زدم و الآن با تغییراتی در خودم و وبلاگم در خدمتتون هستم... تو این مدت دست نوشته های زیادی از خودم بجا گذاشتم که چند موردش رو حتما براتون میذارم.... یه روز هم کل مطالب و نظرات وبلاگمو خوندم....!!

سال نو آغازش برای من خیلی خیلی خوب بود چون در کنار شهدا بودم و بیاد تمامی مسلمین.... امیدوارم تا آخرسال پای قولهام با شهدا بمونم... سعی میکنم از سفرم چندتا پست بذارم براتون .... فقط اینو بگم که امسال این افتخار نصیبم شد که همراه با سه خانواده ی شهید ( شهید اسحاقی ، شهید حسن زاده و شهید قلیان ) راهی مناطق عملیاتی جنوب بشم.... و هنوز هم باورم نمیشه ....

امسال سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری شد ، امیدوارم با تلاشهامون بتونیم ثابت کنیم که ما پیروان رهبریم .....

نکته ی آخر اینکه من زیادی از خوداتهامی تو نوشته هام استفاده میکنم....!!

راستی اگه به وبلاگم سر زدید حتما نظر بذارید تا همفکری صورت بگیره ....

امیدوارم سال 93 برای هممون سالی باشه با اتفاقات خوب که به  صلا حمونه ....

ممنون که هستید یاحق

آرمیتا مدیر وبلاگ منتظران ظهور

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:وبلاگ,جنوب,اقتصاد و فرهنگ,نظر, ] [ 14:33 ] [ آرمیتا ]

سلام به همه دوستداران وبلاگ منتظران ظهور.........

راستش به خاطر سنگینی درس و مشکلات بهتره یه مدتی وبلاگ منتظران ظهور تعطیل باشه تا ببینیم مصلحت درچیه.......

برای همتون آرزوی موفقیت دارم...... بهتره یه کم تو این مدت بیشتر فکر کنیم..... به خودمون

به امید ظهور مولا و تا دیداری بعد.......... یاحق

آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ جمعه 10 آبان 1392برچسب:,,,,,,,,,,,,,,,,, ] [ 23:54 ] [ آرمیتا ]

سلام...... به همه ..........

دوست دارم برم ..... برم از جاییکه حرف خوش خیلیها غیبته...... و وقتی غیبت نباشه انگار یه چیز کم دارند.....   برم از جاییکه خیلیها روزی هزار بار به دروغ قسم می خورند و...... بی خیال...... بذار کارمون راه بیفته ، بقیه رو ولش کن.....  برم از جاییکه مردم فکر و ذکرشون شده پول .... همش حرف از یارانه است.....یعنی قطع میشه؟!!!.... فردای روزیکه یارانه ها واریز شده تو خیابون ولوله است..... تا خیابونها صف کشیدند و منتظرند..... ولی منتظر پول!!!  .....  برم از جاییکه همه حرف از سیاست می زنند و خودشون رو در همه چی دخیل می دونن و از نظر خودشون همه چی دونن...... و یادشون رفته..... زندگی باید کرد.....  برم از جاییکه همه به فکر ترفیع رتبه و شهرت و منافع خودشون هستند..... فقیر کیه؟؟؟؟.... هرکی نداره باید بمیره......

دوست دارم برم...... از جاییکه   یه لحظه خوش نداره ....همش غصه..... درد ..... غم...... این اسمش زندگی نیست....... خدا میگه : من از رگ گردن به شما نزدیکترم .... ولی کی.... چه کسی وجود خدا رو احساس میکنه؟؟؟.....  دوست دارم برم از جاییکه جایگاه عشق و هوس عوض شده..... و دل شکستن راحته.... مثل آب خوردن..... زندگی ارزش شکوندن دلی رو نداره......

دوست ندارم جایی باشم که آرمانهای شهدا زیر پا یه عده جوون له بشه و همه جا رو سکوت فرا گرفته.....

میخوام برم از جاییکه هیچ کاری برای خدا نیست .... وقت خوشی ها.... خدا رو بی خیال.... وقت ناخوشی ها .... خدایا کمکم کن....  دلم میخواد برم  از اینجای لعنتی  ... دلم میخوا یه جایی زندگی کنم بدون هیچ قانون و اساسی .... آدمهای اینجا برای گریه هم دلیل میخوان!!!!!!

دوست دارم برم از جاییکه..... خدا و امام زمان واسه بعضیا به اندازه یه تست ارزش نداره که 2 دقیقه روش فکر کنن.... صفایی ندارد ارسطو شدن       خوشا پرکشیدن پرستو شدن

برم از جاییکه مردم برای چشم و هم چشمی و مال دنیا همش تو قرضن و وام و اضافه کاری....یعنی همه چی پوله؟؟ .... برم از جاییکه فقط پولدار ها عزیز شمرده میشن....پس زندگی چی میشه؟ ..... یادمون رفته که خیلی زود دیر میشه؟...... ما هنوز لبخند خدا رو احساس نکردیم ..... یه بار هم از ته دلمون شکر نکردیم...همش گله ...ناله....شکایت .... یه بار هم واسه خودمون و خدامون زندگی نکردیم..... گناه پشت گناه و بعدش..... توبه .... استغفار.... بخشش ..... آخه تا کی؟

میخوام برم از جاییکه برکت های زندگی در خونه سالمندان باشند .... اونجا دیگه جای زندگی نیست..... بیایم بگذریم از همه چی..... از هرچیزی که داره بین ما و خدا فاصله میندازه...بیایم یه کم هم منتظر آقا باشیم.... یه کم فکر کنیم.....

دلم میخواد یه روز بارونی از اینجا بزنم بیرون .... و ..... اونقدر دور بشم که هیچ کس نباشه ..... فقط من باشم و خدا...زیر بارون با چشمای بسته و دهن باز خدا رو با تمام وجود کنارم احساس کنم.... و هیچ کس نباشه که بگه.... انگار دیوونه شده.... عاشق شده....این بچه ی فلانی نیست؟؟؟؟؟

با خدا باشم ...جاییکه هیچ دود و غباری از غم نباشه ....جاییکه هیچ سقفی وجود نداشته باشه برای من و زندگیم.... و برای خوشی هام.....  و اون لحظه ، لحظه ی خوشبختی منه..... دنیا رو با همه ی عذاب و بدبختی هاش ولش..... ببینیم خدا چی میگه..... الیس الله بکاف عبده.....  و چقدر حکمت در همین جمله نهفته است و ما غافلیم.....

خدایا من چجوری بهت جواب بدم وقتی میگی...صدبار اگر توبه شکستی باز آی .... من چجوری شکرت کنم؟..... تازه متوجه منظور سعدی شدم.....

 بنده همان به که ز تقصیر خویش      عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش       کس نتواند که بجای آورد

خدای من تو چقدر مهربونی که میبینی و میدونی و .... می بخشی و میپوشونی ..... اما مردم ندیده فریاد میزنند....

با تمام وجود گناه کردم و در تکرارش اصرار ، اما نه نعمتش را از من گرفت و نه گناهم را فاش کرد.... اگر اطاعتش کنم چه می کند...........

یاحق _ آرمیتا _ مدیروبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:من,خدا,زندگی,خوشی, ] [ 14:44 ] [ آرمیتا ]

 

مرا دختر خانوم می نامند، غروری دارم که برای تنها بودن له نمی شود، احساسی دارم که با منطق گدایان نمی سازد، قلبی دارم که هنوز تیزی خنجر نامردی را نخورده است ......... و ........ زیبایی هایی دارم که حراج چشم های بیگانه نخواهد شد!

خدای من...........

در میان این همه چشم ،نگاه تو مرا بی نیاز میسازد از هر نگاهی.....

من دخترم از نسل حوا

با ظرافت ها و زیبایی ها

اما زیبایی های من رازهایی هستند محرمانه !

خالقم سفارش کرده ..... جز برای محارم فاششان نکنم....

فرق نمیکند کجا یا کی!

در هیاهوی این شهر

هرکجا و هر وقت دچار واهمه شدی با "ایمانت" وضو بگیر

زیر لب نیت کن: "حج آب میکنم قربة الی الله"

 

 

آرمیتا- مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:دختر,حجاب,حیا,زیبایی, ] [ 13:45 ] [ آرمیتا ]

 

روزی مجنون از سجاده شخصی عبور کرد....مرد نمازش را شکست و گفت: مردک! درحال راز و نیاز باخدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟

 

مجنون لبخندی زد و گفت:من عاشق لیلی _یکی از بنده های خدا _ هستم و تورا ندیدم..... ولی تو که عاشق خدایی چگونه مرا دیدی؟

 

 

 

آرمیتا- مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:لیلی,مجنون,عشق,خدا, ] [ 13:38 ] [ آرمیتا ]

 

 

خدایا من دلم قرصه !  کسی غیر از تو با من نیست

خیالت از زمین راحت که حتی روز روشن نیست

کسی اینجا نمی بینه که دنیا زیر چشماته

یه عمری یادمون رفته زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم

که روزی باید از اینجا بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن،کمی با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 5 آبان 1392برچسب:خدا,عشق,آغوش, ] [ 15:10 ] [ آرمیتا ]

 

مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبایی دارند که می فرمایند : پدری چهار فرزند را گذاشت توی یک اتاق و گفت : اینجا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده....  از آنجا نگاه میکرد و می دید که کی چکار میکند و می نوشت توی یک کاغذ تا بعد حساب و کتاب کند.

یکی از بچه ها که گیج بود حرف پدر یادش رفت و سرش گرم شد به بازی و یادش رفت که آقا گفته : خانه را مرتب کنید تا من برگردم....  یکی از بچه ها که شرور بود شروع کرد خانه را بهم ریختن  و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند..... یکی که خنگ بود ترسید... نشست وسط و شروع کرد به گریه و جیغ و داد که آقا بیا! بیا و ببین اینها نمیگذارند مرتب کنیم..... اما آنکه زرنگ بود ، نگاه کرد .... رد تن آقایش را دید از پشت پرده .... تند تند مرتب می کرد همه جارا. می دانست آقایش دارد توی کاغذ می نویسد.... هی نگاه می کرد سمت پرده و می خندید.دلش هم تنگ نمی شد . می دانست آقایش همین جاست.... توی دلش هم گاهی میگفت: اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتری میکنم.... آن بچه شرور ناراحت بود و همه جا را بهم می ریخت و میدید این خوشحال است و ناراحت نمی شود.....

آن وقت آقا آمد .....

آنکه گریه و زاری کرده بود چیزی گیرش نیامده بود ولی آنکه زرنگ بود کلی چیز گیرش آمد....

زرنگ باشیم .... شرور که نیستیم الحمدلله ، پس گیج و بلاتکلیف هم نباشیم... گریه و زاری و آقا گفتن ها برای ظهور کفایت نمیکند،کاری باید کرد،قدمی باید برداشت و باید شرایط را مساعد کنیم برای ظهور .... نگاه کنیم پشت پرده را ، رد آقا را ببینیم که نگاه میکند کارهای ما را...

وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد ، تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد

 

خلاصه اینکه: خانه را مرتب کنیم تا آقا بیاید......

 آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:آقا,زرنگ,شعار,خانه, ] [ 11:30 ] [ آرمیتا ]


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:فروشی,,,, چادر,,,,, ] [ 14:53 ] [ آرمیتا ]

 

ماهواره، یک کلمه است ولی پشتش یه دنیا داستان نهفته است، داستانهایی از آمریکا....برای ایران.

ماهواره یکی از مهمترین جنگهای نرم آمریکاست برای جوون های مملکت ما،ایران. بعد از هشت سال دفاع مقدس شیاطین بزرگ و دشمن های خونی ما یعنی آمریکا و اسرائیل به این نتیجه رسیدند که جنگ با ابزار جوابگو نیست ،باید با فکرها جنگید ... و اینطور شد که آمریکا و اسرائیل هزار تا نقشه پیاده کردند تا با فکر جوان ایرانی بجنگند که ماهواره یکی از اوناست. ماهواره نقش تاثیرگذاری در بی حجابی و بدحجابی خانوم های ایرانی داره... حرفها اخبار ماهواره ، همه و همه  علیه ایران اسلامیست.

خیلی ها میگن:" این حرفا چیه.... ما فقط فیلمها رو نگاه میکنیم ... عوض هم نشدیم.... آدم باید جنبه داشته باشه."

در جواب این افراد باید بگم پشت هر فیلم ماهواره چند روانشناس هستند که کارشون اینه که طوری فیلم طراحی بشه که در فکر جوون ایرانی اثر بذاره و این اثرات به تدریج در افراد ظاهر میشه و شما متوجه تغییرات در خودتون نمیشید.... این مدها و بی بند و باری ها همش از این ماهواره منشا میگیره.

اینکه دخترها به بدترین صورت ظاهر میشن .... یا اینکه دختر و پسر تا به هم میرسن دست میدن و همدیگه رو بغل میکنند و اینکه یه خانوم با همه ی مردها مثل شوهرش رفتار میکنه  و . . .  چیزی  نیست که بخواد در صفحه تلویزون یک خانواده ایرانی ظاهر بشه. اومدن ماهواره باعث میشه که حرمت ها زیر پا گذاشته بشه  و حیا در محیط خانواده که اولین  و مهمترین محیط رشد و پرورش  جوون ایرانیه کمرنگ بشه و حتی باعث ایجاد تغییراتی در کودکان میشه که خودم از نزدیک شاهد این قضیه بودم که یه بچه 3،4 ساله اسم تموم شخصیتهای ماهواره رو حفظ بود ولی اسم رهبرمون رو نمیدونست و مادرش میخندید!

پدر و مادر ها خیلی ساده از این قضایا عبور نکنید ،اینها(برنامه های ماهواره) تاثیرات عمیقی بر روی فرزندان شما دارند و حتی باعث جدایی و طلاق  شده .....پس به فکر بچه هاتون و زندگیتون باشید که کودکان شما آینده سازان ایران اسلامی هستند.

نخست وزیر اسبق اسرائیل در کنگره ای در آمریکا اعلام میدارد:ترویج بی بندوباری و زندگی های مادی و جنسی عواملی هستند که پخش آنها از طریق برنامه های تلویزیونی ماهواره میتواند نقش بسیار تعیین کننده در حکومت ایران داشته باشد.  مستر همفر ،جاسوس مشهور انگلیسی در کشورهای اسلامی ، یکی از نقاط قوت مسلمانان را حجاب زنان میداند و مینویسد:" زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست.به هر وسیله ای شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد."

البته دستگاه دیجیتال طراحی شده که به بسیاری از بهانه گیری ها جواب بده و ما شبکه های اسلامی بیشتری رو در صفحه تلویزیونمون داشته باشیم...امیدوارم یه گوش در و یکی دیگه دروازه نباشه-یاحق

آرمیتا- مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:ماهواره,حجاب,آمریکا,اسرائیل, ] [ 14:23 ] [ آرمیتا ]

 

 

بحث کلاس،تهاجم فرهنگی بود...

در پایان،بحث به سمت مشکلات پوشش کشیده شد.

یکی از بچه ها که برخلاف دیگران حجاب مناسبی نداشت،

شروع به تعریف از مسافرت های خارجه اش و وضع پوشش ایرانیان در آن

کشور ها کرد.شروع به صحبت از روسری هایی که در آن جا کنار

میرود.مانتوهایی که آب میرود

 و کم کم تبدیل به بلوز آستین کوتاه و... می شود

دختر به حرف هایش ادامه میداد و هم کلاس هایش که برخلاف او از این

سخنان اظهار شرم می کردند،نمی توانستند شنیدن این سخنان را در برابر

 استاد مردی که از جنس خودشان نبود،تحمل کنند.

با ادامه یافتن حرف های دختر،هم کلاس هایش بیش از پیش ناراحت می

شدند ولی نمی توانستند جلوی دخترک را بگیرند.

دخترک آنچنان در خاطراتش محو شده بود که دیگر چیزی نمی فهمید.

ناگهان استاد حرف های دختر را قطع کرد و گفت:

«عقده هایی هستند که نمایان می شوند.»


و حالا،دخترک دیگر حرفی برای گفتن نداشت

و استاد نیز کلاس را ترک کرد

 

منبع:وبلاگ بزرگ یاران امام زمان


برچسب‌ها:
[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:پوشش,کلاس,مانتو, ] [ 15:14 ] [ آرمیتا ]

 

هیچ داری از دل مهدی خبر؟

گریه های هرشبش را تا سحر؟

او که ارباب تمام عالم است

من بمیرم سر به زانوی غم است

شیعیان مهدی غریب و بی کس است

جان مولا معصیت دیگر بس است

شیعیان بس نیست غفلت هایمان؟

غربت و تنهایی مولایمان؟

ما عبید و عبد دنیا گشته ایم

غافل از مهدی زهرا گشته ایم

 

 

 


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:مهدی,خبر,گریه,غفلت, ] [ 14:19 ] [ آرمیتا ]

 

 

تاجر بود، به امام صادق (ع) گفت: می خواهم به سفر تجارت بروم،استخاره ای بفرمایید.

امام (ع) استخاره کردند و گفتند:" بد آمد."

تاجر اما بی اعتنا به حرف امام (ع) رفت مسافرت،سفرش بسیار پرسود بود. مدینه که آمد به امام (ع) گفت:آقاجان! من مسافرت رفتم،سود زیادی هم نصیبم شد ،پس چرا استخاره شما بد آمد؟

امام (ع) خندیدند و فرمودند:" یادت هست خسته بودی،شام خوردی و خوابیدی،وقتی صبح بیدار شدی نمازت قضا شد؟"

تاجر گفت:بله آقاجان.

امام (ع) فرمودند:" اگر خداوند،دنیا و آنچه در آن است را به تو بدهد جبران آن خسارت نمی شود."

منبع(جهاد با نفس ،ج 1 ،ص 66 )

 

آرمیتا_ مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:سود,نمازصبح,جبران,قضا, ] [ 15:19 ] [ آرمیتا ]

 

 

پاک کن هایی زپاکی داشتیم     یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت     دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود    برگ دفترهایمان از کاه بود

تا درون نیمکت جا میشدیم     ما پر از تصمیم کبرا میشدیم

با وجود سوز و سرمای شدید     ریزعلی پیراهنش را می درید

کاش می شد باز کوچک میشدیم     لااقل یک روز کودک میشدیم

اومدن فصل زیبای پاییز  فصل بازگشایی مدارس و شروع امتحانات برهمه دانش آموزان مبارک....  فصلی نو ... تلاشی نو... با...اندیشه ای نو.... به سوی پیشرفت میریم.... امیدوارم هممون موفق باشیم....و آینده سازان ایران اسلامی باشیم.....

 

می پسندم پاییز را که معافم میکند از پنهان کردن دردی که درصدایم می پیچد... اشکی که در نگاهم می چرخد.... .....همه میدانند که سرما خورده ام...... .....!!!

پاییز  خوبی داشته باشید در پناه ایزد منان  _ یاحق

آرمیتا _مدیر وبلاگ منتظران ظهور


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:پاییز,مدرسه,تلاش,آینده, ] [ 15:16 ] [ آرمیتا ]
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 15 صفحه بعد
درباره سايت

سلام..... به وبلاگ من خوش اومديد..... اميدوارم خوشتون بياد..... و استفاده كنيد ..... البته با دقت بخونيد متنهارو حتما به دردتون ميخوره.... در ضمن نظر يادتون نره ياحق
برچسب‌ها
امکانات وب

وب سایت تفریحی مذهبی بیرق عشق